یکی نیست؟؟؟؟
یکی نیس که دست شو سایبون من بکنه؟
چشمای آبی شو آسمون من بکنه؟
یکی نیس آینه باشه واسه دلتنگی من؟
آبی و ساده باشه واسه یکرنگی من؟
یکی نیس، یکی نیس که منو تنها نذاره؟
دوباره با اون نگاش غصه رو یادم نیاره؟
یکی نیس که منو جدی بگیره؟
نذاره دل توی غصه بمیره؟
کاشکی اینجوری نبود سهم تنهایی من
کاشکی طوفانی نبود این دل دریایی من
کاشکی بودش یه نفر سر روی شونه اش بذارم
واسه من فقط باشه ماله اونه هر چی دارم...
نظرات شما عزیزان:
نوشته شده در 17 مرداد 1389برچسب:, ساعت 23:44 توسط Fah| نظر بدهيد
|